حتی یک لیوان آب مجانی هم به دست معلولان ندادهاند " در جامعه ما هیچ کس حتی یک لیوان آب مجانی هم دست بچههای معلول نمیدهد، تصمیم گرفتیم کاری کنیم که بچههای معلول دور هم جمع شوند و برای یکبار هم که شده یک فرد معلول کارت معلولیت خود را به خانوادهاش بدهد و با افتخار بگوید بروید فلانجا با این کارت یک فنجان چای مجانی بنوشید. انتظاری نداریم، تنها میخواهیم جایی برای خودمان داشته باشیم." به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا ) - منطقه خوزستان - تعدادی از اعضای انجمن معلولان اهواز کار جالبی انجام دادهاند. از این موضوع خبردار شدیم و دقیقا نمیدانستیم موضوع چیست و تنها شنیده بودیم که تعدادی از این بچهها دور هم جمع شدهاند و میخواهند کار و کاسبی راه بیاندازند. میخواهند روی پای خودشان بایستند. میخواهند ثابت کنند که ثابتقدم هستند. نمیخواهند سربار خانواده و جامعه باشند. نمیخواهند سایه نگاه با ترحم اطرافیان را تحمل کنند. به دفتر انجمن معلولان خوزستان میرویم. اتاقی کوچک در ساختمانی قدیمی است. وارد اتاق که میشویم سه جوان معلول را میبینیم و یکی از آنها که بر روی صندلی چرخدار نشسته و حدودا 30 ساله به نظر میرسد دعوت میکند بنشینیم. این فرد سیاحی، رییس هیاتمدیره انجمن معلولان خوزستان است. مدتی نمیگذرد که ابراهیم دوستبین، مدیر انجمن معلولان خوزستان نیز به ما ملحق میشود. دختری 29 ساله نیز در اتاق نشسته و عصایش را کنار دستش گذاشته است. پسری جوان هم حضور دارد که گاهی نگاهی به ما میکند. آقای دوستبین از درون کیف خود تعدادی عکس بیرون میآورد و شاهکار بچههای معلول را به ما نشان میدهد. کافیشاپی متحرک ویژه معلولان که شبیه کفش طراحی و ساخته شده است و قرار است بچههای معلول آن را اداره کنند. همچنان که درحال تماشای عکسها هستیم، آقای سیاحی وسایل پذیرایی را بر روی پاهایش گذاشته و با صندلی چرخدار به طرف ما میآید. وسایل را بر روی میز میچیند و آقای دوستبین هم که به کمک عصا راه میرود، چای را مهیا میکند و توضیح میدهد جوانی که گوشه اتاق نشسته و گاهی به ما نگاه میکند، کافیشاپ را طراحی کرده است. او محمد باویزاده، معلول جسمیحرکتی است.
بههمراه تعدادی از اعضای انجمن معلولان به طرف کارگاه محل ساخت کافیشاپ متحرک ویژه معلولان راهی میشویم. کارگاه در منطقه زرگان اهواز قرار دارد.
کافیشاپ به شکل کفش طراحی شده و بر روی چهار عدد چرخ قرار گرفته است.نارنجیرنگ است و قسمت رویه کفش به عنوان لژ خانوادگی در نظر گرفته شده است.از قسمت کناری کفش به درون آن میرویم. دو طبقه است که طبقه پایین به عنوان آشپزخانه کافیشاپ استفاده خواهد شد. طبقه بالای این کفش غولپیکر توسط دو عدد پنجره به لژ خانوادگی کافیشاپ مرتبط میشود. کیومرث داوودی به عنوان سازنده این سازه توضیح میدهد که:"بیش از یک سال است که بر روی این پروژه کار میکنیم و اکنون این کفش بزرگ آماده بهرهبرداری است.این کافیشاپ در دو طبقه طراحی و ساخته شده که 6 متر طول و سه متر عرض دارد." آقای داوودی خود معلول و جانباز است و درباره انگیزهاش برای ساخت این سازه میگوید:"خیلی خوشحال هستم که بر روی این طرح کار میکنم و چون اسم معلولان را به همراه دارد با اشتیاق بیشتری این کار را انجام دادهام. این که تعدادی معلول قرار است این کافیشاپ را بگردانند خیلی جالب است و امیدوارم زمانی که راهاندازی میشود مورد استقبال قرار گیرد." او درباره مشخصات سازه میگوید:" نمونه چنین کاری تاکنون در کشور انجام نشده و برای نخستین بار در سطح کشور کافیشاپی با طرح کفش ساخته میشود که توسط بچههای معلول اداره خواهد شد. بدنه این سازه از جنس آهن است که بر روی آن روکشی از جنس پی.وی.سی کشیده شده است.همچنین این کافیشاپ بر روی چهار چرخ قرار گرفته و قابلیت جابهجا شدن نیز دارد."
دوباره به درون کفش میرویم. آقای دوستبین درحال تشریح طرح است و میگوید:" زمانی که ایده اولیه طرح را مطرح کردم افراد زیادی میگفتند این کار را انجام نده، زیرا بازگشت سرمایه ندارد ولی من تنها به این موضوع فکر میکردم که مکانی ایجاد شود که افراد معلول بتوانند در آن مکان خدماتی رایگان دریافت کنند و زمانی کوتاه دور هم جمع شوند. این طرح به طور کامل با هزینه شخصی انجام شده و تاکنون 10 میلیون تومان برای آن هزینه شده است."
او ادامه میدهد:"به جای این که طرح را برای همه بازگو کنیم که شاید به ما کمک کنند، ترجیح دادیم با هزینه شخصی و به صورت کاملا پنهانی این کار را انجام دهیم. به هر حال این کار ریسک است، ولی به خدا توکل کرده ایم. همین که تعدادی معلول در این مکان شاغل شوند برای ما کافی است."
مدیر انجمن معلولان خوزستان درباره وضعیت اشتغال معلولان میگوید:"متاسفانه شرایط به گونهای است که افراد معلول بسیاری کنج خانهها ماندهاند و با وجود اینکه بسیاری از آنها تحصیلکرده هستند، شرایط اشتغال برای آنها فراهم نیست. زمانی که شرایط اشتغال برای یک فرد معلول فراهم نباشد و مجبور باشد در خانه بماند، افسردگی به سراغ او میآید و احساس میکند که سربار خانواده و اجتماع است و این بدترین احساس است.در حال حاضر افراد معلول و تحصیلکرده بسیاری در خوزستان وجود دارد که به افسردگی مبتلا شدهاند، زیرا احساس میکنند باری بر دوش خانواده هستند."
دوستبین با بیان اینکه قانون اختصاص سه درصد ظرفیت استخدام ادارههای دولتی به معلولان رعایت نمیشود و تنها در حد شعار است میگوید:"زمانی که یک وزارتخانه یا اداره دولتی به معلولی جواب رد میدهد و او را پس میزند، یک قشر از جامعه را پس زده است و معلولان را در خانواده و جامعه بیاعتبار کرده است.اکنون شرایط به گونهای است که نه تنها قانون اختصاص سه درصد ظرفیت استخدام ادارههای دولتی به معلولان رعایت نمیشود، بلکه اگر یک مدیر، معلولی را استخدام کند و یا خدماتی به او ارایه دهد از سوی مدیران بالادست خود مورد بازخواست قرار میگیرد. اگر همه واحدهای صنعتی و ادارههای فعال در خوزستان که تعداد آنها نیز بسیار زیاد است تنها یک معلول در سال استخدام کنند مشکل اشتغال معلولان خوزستان حل میشود. چهار هزار معلول در خوزستان وجود دارد که جلب رضایت این افراد به معنی جلب رضایت قشری بزرگ از جامعه است."
او ادامه میدهد:"اگرچه بسیاری از معلولان از سوی خانواده خود حمایت میشوند ولی این حمایت ابدی نیست و بالاخره روزی میرسد که معلول باید روی پای خودش باشد و حداقل توان تامین هزینه های شخصی خود را داشته باشد.خانوادههایی که دختر معلول دارند مدام نگران این موضوع هستند که اگر روزی این دختر تنها شود چه کسی از او حمایت خواهد کرد؟"
از مدیر انجمن معلولان خوزستان میپرسم که چرا اصرار داشته ظاهر کافیشاپ به شکل کفش باشد و میگوید:"کفش عضوی از بدن را میپوشاند که نماد حرکت است و بیشتر معلولیتها نیز از ناحیه پا است. کفش افراد معلول معمولا تمیز و سالم است، زیرا زیاد از آن استفاده نمیکنند و به همین دلیل زیاد مهم نیست چه کفشی میپوشند ولی معمولا با خود میاندیشند که اگر روزی توان راه رفتن داشته باشند کفشی را که دوست دارند تهیه خواهند کرد. روزی در کنار آقای باویزاده در دفتر انجمن نشسته بودیم و به او پیشنهاد دادم که ظاهر کافی شاپ به گونهای باشد که راهرفتن و گام برداشتن را به خاطر بیاورد و آقای باویزاده نیز به خوبی آن را به شکل کفش طراحی کرد."
دوستبین ادامه میدهد:"اکنون کار ساخت کافیشاپ به پایان رسیده و تنها منتظر موافقت مسوولان، به ویژه معاون خدمات شهری شهرداری اهواز، برای انتقال آن به جاده ساحلی هستیم. با راهاندازی این کافیشاپ سه آقا و 2 خانم معلول در آن مشغول به کار میشوند و به افراد معلول نیز خدمات رایگان ارایه میشود.البته استفاده از امکانات این کافیشاپ برای افراد سالم نیز امکان پذیر است. در جامعه ما هیچکس حتی یک لیوان آب مجانی هم دست بچههای معلول نمیدهد، تصمیم گرفتیم کاری کنیم که بچههای معلول دور هم جمع شوند و برای یک بار هم که شده یک فرد معلول کارت معلولیت خود را به خانوادهاش بدهد و با افتخار بگوید بروید فلانجا با این کارت یک فنجان چای مجانی بنوشید."
او با تاکید میگوید:" بارها این جمله را شنیدهایم که معلولیت، محدودیت نیست ولی به آن توجه نمیشود.محدودیت این است که نتوانی لحظهای زیبا خلق کنی و این در حالی است که معلولان توانمند بسیاری وجود دارد که لحظات زیبای بسیاری خلق کردهاند."
محمد باویزاده، گرافیست و طراح کافیشاپ "آناهید" میگوید:" بسیاری از افراد جامعه زمانی که اسم معلولیت را میشنوند اولین چیزی که به ذهنشان خطور میکند، ناتوانی است و اولین ذهنیتی که در مخاطب سالم ایجاد میشود، پای ناقص و ناتوانی در حرکت است. به همین دلیل این کافیشاپ را که قرار است توسط معلولان اداره شود به شکل کفش طراحی کردم که به نوعی یادآور گام و حرکت باشد."
او ادامه میدهد:"طراحی فضای داخلی این کفش بزرگ کار سادهای نبود ولی با همت و تلاش آن را انجام دادیم و اکنون آماده راهاندازی است.همچنین اصرار داشتیم که نماد جهانی جامعه معلولان که فردی نشسته بر صندلی چرخدار است روی بدنه این کفش حک شود تا زمانی که در شهر قرار میگیرد همه متوجه شوند چه کسانی درون این کفش بزرگ کار میکنند."
باویزاده میگوید:"دوستی دارم که اگرچه معلول است ولی کارهای هنری فراوانی انجام داده و صادقانه بگویم زمانی که باتری امیدم تمام میشود با دیدن او شارژ میشوم."
این هنرمند معلول درحال گردآوری آثار هنری معلولان و نابینایان کشور در مجموعهای به نام "رنگ دل" است و آرزو دارد روزی خانه هنرمندان معلول ایران را تاسیس کند.در این زمینه میگوید:"طرح تاسیس خانه هنرمندان معلول کشور را به سازمان بهزیستی ارایه دادم ولی هیچ پاسخی دریافت نکردم."
"وارد اداره مورد نظر میشوم. هرچه سر میچرخانم و به اطراف نگاه میکنم پیدا نمیکنم. با خودم میگویم که خدایا چه کنم؟ این اداره آسانسور ندارد. پس از 2 ساعت معطلی در پایین پلههای اداره، خانمی که همزمان با من وارد ساختمان شده بود را میبینم که با لبخندی به نشانه رضایت از انجام کارش از اداره خارج میشود و من همچنان منتظرم و این زجر بزرگی است که حتی نتوانی از پلههای اداره هم بالا بروی. گناه ما چیست؟" اینها بخشی از دلنوشتههای فرزانه تنی، دختر 29 ساله اهوازی است که از هر دو پا معلول است و خیلی دوست دارد روزی خاطرات دوستان معلول خود را جمعآوری و چاپ کند. میگوید افراد سالم باید این خاطرات را بخوانند. او تحصیلکرده رشته علوم سیاسی است و درباره معلولیت میگوید:"وقتی حرف از معلولیت به میان میآید ناخودآگاه به یاد دوستان معلولم میافتم که کنج خانه ماندهاند و نمیتوانند حق خود را در این جامعه بگیرند." او به جملهای از چارلی چاپلین اشاره میکند که" در دنیا جای کسی را نگیر، بلکه تلاش کن جای خود را پیدا کنی" و ادامه میدهد:"معلولیتم را لطفی از جانب خدا میدانم و همیشه سعی کردهام با غلبه بر موانع از معلولیت خود اسطورهای برای اطرافیان بسازم. با این وجود اعتقاد دارم که معلولیت، در جامعه ما محدودیت است و هر که میگوید نیست تنها شعار میدهد، چون افراد معلول بسیاری وجود دارند که حتی نمیتوانند از خانه بیرون بیایند و هیچ امکان پیشرفتی نیز برای آنها فراهم نیست."
تنی میگوید:"زمانی که دانشجو بودم برای بالا رفتن از طبقات دانشکده به هیچ وجه از آسانسور استفاده نمیکردم و اگرچه سخت بود ولی از پلهها بالا میرفتم.برخی افراد فکر میکردند این کار به خاطر غرور من است ولی اینطور نبود و من گاهی به کل فراموش میکردم که معلول هستم و آموخته بودم که با شرایطم کنار بیایم. روزی درحال بالا رفتن از پلههای دانشکده بودم، خانمی از کنارم میگذشت که چادرش زیر پایش گیر کرد و نزدیک بود سقوط کند که من دست او را گرفتم.آن خانم مدام میگفت شرمندهام، چون من باید به شما کمک میکردم."
او همچنان که به عصای خو تکیه داده، ادامه میدهد:"شاید من در مقایسه با دخترهای هم سن و سال خودم عضوی از بدن کمتر داشته باشم ولی خدا چیزهای دیگری به من داده که کمبودها را جبران میکند.زمانی که کودک بودم مادرم از روی محبت گاهی به من بیش از حد توجه میکرد ولی پدرم اینگونه نبود و هیچ وقت میان من و دیگر خواهر و برادرانم فرق نمیگذاشت. این اخلاق پدرم موجب شد من مستحکم شوم و اکنون با وجود اینکه در این شرایط قرار دارم به عنوان مثال حتی یکبار هم برای رفتن به بازار از مادرم کمک نگرفتهام و تنها به خرید میروم، زیرا پدر و مادر همیشه کنار من نیستند و من باید یاد بگیرم که مستقل باشم."
همت یوسفیفرد پسر جوان دیگری است که با گروه همکاری میکند و اگرچه مبتلا به ضایعه نخاعی است ولی همت بلندی دارد.دی ماه سال 81 در یک حادثه معلول شده و خود در این باره میگوید:"برادرانم آن زمان در کار ساخت و ساز بودند و یک روز که پیش آنها رفته بودم دستگاه بالابر سقوط کرد و موجب شد من هم به خانواده معلولان اضافه شوم.در ابتدا به هیچ وجه نمیپذیرفتم که باید بقیه عمرم را بر روی صندلی چرخدار بگذرانم و تحمل این شرایط برای من غیرقابل تحمل بود، به مرور زمان انگار که چیزی به من الهام شده باشد شرایط را پذیرفتم و اگرچه یک در بر روی من بسته شده بود، درهای دیگری به روی من باز شد."
او درباره کافیشاپ معلولان میگوید:"این طرح تاکنون در کشور اجرا نشده و کاری نو است که توسط افرادی انجام شده که همیشه در جامعه انگشت اشاره به سمت آنها است."
یوسفیفرد که گواهی برتر کارآفرینی را نیز از جهاد دانشگاهی خوزستان دریافت کرده درباره ظاهر کفشمانند کافیشاپ میگوید:"ظاهر این کافیشاپ نمادی از ثابتقدمی و استقامت معلولان است و مطمئن هستم مورد استقبال شهروندان قرار میگیرد."
او از رفتار نامناسب برخی افراد جامعه با معلولان بسیار ناراحت است و در این باره میگوید:"متاسفانه حس انساندوستی در جامعه کاهش یافته و بسیاری مواقع پیش میآید که با معلولان برخورد نامناسب می شود. در بسیاری از کشورهای اروپایی یک فرد معلول مانند دیگر افراد زندگی میکند و این درحالی است که در جامعه ما وجود یک فرد معلول آن چنان که شایسته است پذیرفته نشده است.به عنوان مثال بسیاری از معلولان با مشکل اشتغال مواجه هستند و در بسیاری موارد اینچنینی مورد بیمهری قرار گرفتهایم."
از یوسفیفرد میپرسم زمانی که به حادثه سال 81 فکر میکند، آیا حسرت میخورد و پاسخ میدهد:" اگر بگویم اصلا حسرت نمیخورم دروغ گفتهام، من هم مثل هر معلولی زمانی که برخوردهای نامناسب را در جامعه میبینم دوست دارم که شرایط عوض شود و من هم بتوانم مثل دیگران راه بروم، ولی به این مساله اعتقاد دارم که روح و فکر انسان بر جسمش غلبه دارد و سعی میکنم روح و فکرم را تقویت کنم."
خانم تنی در تکمیل صحبتهای یوسفیفرد درباره برخورد بد برخی افراد جامعه نسبت به معلولان میگوید:"به عنوان یک دختر معلول با مشکلات بسیاری در جامعه مواجه هستم. به عنوان مثال روزی کنار خیابان ایستاده بودم که فردی به طرف من آمد و تلاش کرد کیف من را بدزدد که من با عصا او را زدم و او فرار کرد. مردی آن سوی خیابان ایستاده بود و برای من دست میزد، ولی من با خودم میگفتم این مساله دست زدن ندارد بلکه باید ناراحت باشیم که چرا با یک معلول اینگونه رفتار میشود."
از او میپرسم آیا دوست دارد بدود؟ به آسمان نگاهی میکند و میگوید:"دوست دارم بدوم، دوست دارم با چتر از ارتفاع بپرم ولی چون نمی توانم سعی میکنم چیزهای دیگر را جایگزین آن کنم. مثلا گاهی دیدن لحظه دویدن یک فرد و یا نوشتن درباره آن میتواند حس دویدن را به من القا کند. سعی کردهام با شرایطی که دارم کنار بیایم و با اطمینان میگویم حتی یک بار حسرت نخوردهام که چرا نمیتوانم راه بروم، چون نگذاشتهام این حس در من ایجاد شود."
سعد سیاحی، رییس هیات مدیره انجمن معلولان خوزستان، نیز از وضعیت اشتغال افراد معلول و بیتوجهی مسوولان نسبت به این مساله گلهمند است و می گوید:" بسیاری از معلولان با وجود تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و توانایی انجام کارهای مختلف، بیکار هستند و یا به انجام مشاغلی که در شان آنها نیست میپردازند. قانون اختصاص سه درصد سهمیه استخدام دولتی به معلولان نیز در عمل اجرا نمی شود و بسیاری از معلولان خوزستانی بیکار هستند."
او درباره مشکلات معلولان برای تردد در سطح شهر اهواز اعتقاد دارد:" خیابان های شهر اهواز برای تردد معلولان مناسبسازی نشده و متاسفانه نهادها و دستگاههای مختلف نسبت به مناسبسازی اماکن عمومی برای معلولان بیتوجهاند. در شهری مانند اهواز حتی ادارههایی مانند استانداری، فرمانداری، شهرداری و صدا و سیما نیز برای تردد معلولان مناسبسازی نشده است، با این حال از دیگر ادارهها چه انتظاری میتوان داشت؟ انجمن معلولان خوزستان بارها به شهرداری، استانداری و دیگر ادارهها درباره مناسبسازی ورودی ادارهها تذکر داده ولی متاسفانه برای شنیدن مشکلات معلولان گوش شنوایی وجود ندارد. مناسبسازی معابر و خیابانهای شهر برای سهولت در تردد معلولان و پیشگیری از بروز حادثه از حقوق اولیه معلولان است که متاسفانه تامین نمیشود."
سیاحی ادامه میدهد:" بسیاری از رانندگان موتورسیکلتهایی که در سطح شهر اهواز تردد میکنند نیز نسبت به رعایت شرایط افراد معلول بیتوجه هستند و همین موضوع موجب بروز حوادثی برای معلولان شده است.50 درصد معلولیتها در خوزستان ناشی از حوادث است و تصادفات بخش عمدهای از این میزان را تشکیل میدهد."
طبق تعریف قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، فردی که به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهزیستی بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توام، در سلامت یا کارایی عمومی وی اختلال ایجاد شود، به طوری که موجب کاهش استقلال فرد در زمینههای اجتماعی و اقتصادی شود، معلول است. طبق ماده یک این قانون دولت موظف است زمینههای لازم را برای تأمین حقوق معلولان، فراهم و از آنها حمایت کند. همچنین طبق ماده 2 قانون حمایت از معلولان، همه وزارتخانهها، سازمانها و موسسات و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی موظفاند در طراحی و احداث ساختمانها و اماکن عمومی و معابر به نحوی عمل کنند که امکان دسترسی و بهرهمندی از آنها برای معلولان همچون افراد عادی فراهم باشد.
تامین خدمات توانبخشی، حمایتی، آموزشی و حرفهآموزی موردنیاز معلولان، گسترش مراکز خاص نگهداری، تامین و تحویل وسایل کمک توانبخشی موردنیاز افراد معلول و گسترش کارگاههای آموزشی، حمایتی و تولیدی معلولان نیز طبق ماده سه قانون حمایت از معلولان بر عهده سازمان بهزیستی است.
همچنین طبق ماده هفت این قانون دولت موظف است به: اختصاص حداقل سه درصد از مجوزهای استخدامی (رسمی ، پیمانی، کارگری) دستگاههای دولتی و عمومی به معلولان، پرداخت تسهیلات اعتباری خوداشتغالی به افراد معلول، اختصاص حداقل 60 درصد از پستهای سازمانی تلفنچی دستگاهها، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی به افراد نابینا و کمبینا و معلولان جسمی، حرکتی و اختصاص حداقل 60 درصد از پستهای سازمانی متصدی دفتری و ماشیننویسی دستگاهها، شرکتها و نهادهای عمومی به معلولان جسمی، حرکتی.
وزرات مسکن و شهرسازی، بانک مسکن و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی موظف هستند حداقل 10 درصد از واحدهای مسکونی احداثی استیجاری و ارزانقیمت خود را به معلولان نیازمند فاقد مسکن اختصاص داده و با معرفی سازمان بهزیستی کشور در اختیار آنان قرار دهند.
قانون جامع حمایت از معلولان از 16 ماده و 24 تبصره تشکیل شده که بخشی از آن ذکر شد. حال این سوال پیش میآید که چند درصد این قانون اجرایی میشود و مسوولان سازمانها و ادارههای دولتی تا چه حد خود را ملزم به رعایت آن می دانند؟
حدود 10 درصد از افراد جامعه را معلولان تشکیل میدهند و آن چه مسلم است در توانمندی، پتانسیل و خلاقیت این افراد نباید تردیدی وجود داشته باشد. همچنین اشتغال از جمله حقوق قانونی همه افراد یک جامعه است و کسی حق ندارد مانع اشتغال گروه یا عدهای از افراد جامعه که از سلامت عقل، اندیشه و تدبیر برخوردارند، شوند.
گزارش از: محمدامین صالحینژاد، خبرنگار ایسنای خوزستان
|